۱۷ آبان ۱۳۸۴

پلاک 216
. . .
ای دوست که دوشا دوش تو گذر گاه های دشوار پس پشت نها ده ام
مرا چون در گذرم به یادآر!ئ
مرا وهمه آن راه هاکه با تو درنوشته ام به یاد آر!ئ
" - دوست من نقش خوابی دیده است که مر آن راتاویلی نیست "

(لوح هفتم ، گیل گمش )


می گویم:دختره ی خال خالی چشم سیاه
می گوید: دوستشان دارم
می گویم: چند تاست ؟
می گوید: یکی
می گویم: آن روز چندتا بود؟
می گوید: قهوه ایه ؟
می گویم : نه ! شکلاتیه!ئ
می گوید : دوتا
می گویم : خیلی خوردنی بود
چیزی نمی گوید
می گوید: من که همه اش لبخند رو لب هامه!ئ
می گویم : من مطمئنم
می گوید: من نیستم
به پلاک صفر می گویم این هفته ننویس ام، آنی که می خواستم نشد، به هم ریخت
می گوید: ننویسی ، می نویسند
می گویم: ...ئ
می گوید : می دانم می خواهی چه بنویسی! سال گرد وباران و این جور چیزها...ئ
می گویم: نه! دیگرنه...ئ
می گویم: قدم به زنیم ؟
می گوید: تا کجا ؟
می گویم : . . .ئ
مرا چو ن درگذرم به یاد آر!ئ
مرا وهمه آن راه ها که با تو درنوشته ام به یاد آر!ئ



به لحظه ای بی خواب
ساکن زیر همکف شمار ه 216
صلاح الدین کریم زاده

۲ نظر:

ناشناس گفت...

yad aar ze shame morde yad aar.
ghashang bud.

ناشناس گفت...

BABA DAMAT GARMO SARAT KHOSH BAD ,HAR CHAND SARHA DAR GARIBANAST .SALAMESHAN RA TO PASOKH GUY.HAVA BAS NAJAVANMARDANE BARAYE MAN SARDAST.
with best wishes