۲۲ مهر ۱۳۸۴

آقای صفار ؟
خودم هستم . شما ؟
من ... راستش ... آتوسا هستم
آتوسا ... استغفرالله . به جا نياوردم
خوب شايد به نام معصومه مرا بشناسيد
معصومه ی ... ؟
معصومه . زن پاک و با خانواده ای که در داستان شهرام خلق کرده ايد
به به . معصومه خانم . حال شما؟
ای . يعنی البته ... می دانيد آقای صفار من از شما خانواده ام را می خواهم
اين چه حرفی ست ضعيفه ؟ خانواده شما پيش من هستند ؟
نه اما
الان ساعت هجده می شود . حکومت نظامی ارشاد برای بانوان شروع می شود . برويد خانه
خانه ؟
بله
خوب خانه من کجاست
لاالاالله . من چه می دانم آبجی
خوب من وقتی معصومه نبودم خانه داشتم . شهرام می دانست من کی بايد بروم خانه کی نروم . حالا
اسم آن پسره را نياوريد . وبلاگ نويس بی همه چيز
با او کاری ندارم . بهش می گويم نشانی خانه من کجاست ؟ می گويد من نشانی آتوسا را دارم نه معصومه را
خوب ؟
خوب که چی ؟ من در داستان او آتوسا بودم . شغلم ای بماند اما پول داشتم احترام داشتم شب توی خانه می خوابيدم
حالا هم برويد خانه بخوابيد
من که خانه نداشتم . خانه اين و آن بودم در داستان شهرام
همين ديگر . اين پسر شما را اغفال کرده بود . حالا پرونده اش در جريان است . می گيريمش
به من چه . من فقط می خواهم بدانم حالا که شما در اين داستان آب توبه ريختيد سرم من بايد کجا کپه مرگم را بگذارم زمين
اين چه حرفی ست حالا شب را جايی سر کنيد تا
بيايم خانه شما ؟
استغفرالله . خانم را چه کار کنم ؟
صيغه کنيد برای يک شب خوب
در جهت خدمت به فمنیست ها بد نيست اما خانم جهنم می کند خانه را
خوب شما مرا آدم حسابی کرده ايد . من داشتم زندگی ام را می کردم . آمديد توی داستان شهرام روحيات مرا تغيير داديد زندگی ام را زير و رو کرديد که چه ؟ زير پل بخوابم خوب است ؟
اين چه حرفی ست خواهر . اصلا برويد خانه مميزچی اداره
زنش رفته شمال
رفته باشد . چه بهتر . مشکل مرا هم ندارد
او به من نظر دارد
آن مال وقتی بود که مسجدجامعی سر کار بود و شما آتوسا بوديد . آن زبانم لال ممه را لولو برد . حالا البته لولو هم بايد جواب بدهد که با ممه ی يک زن مسلمان چه کار کرده به هر حال شما ديگر آتوسا نيستيد آن مامور هم جرات نمی کند بی اجازه من آب بخورد
به هر حال
فوقش يک صيغه بخوانيد محرم شويد
ولی
ولی ندارد ديگر . مهريه ی خوبی می دهد ها . حالا شما که تا قبل از مميزی اين کار را می کرديد اما غير شرعی . يک شب هم روش منتها با رعايت موازين اسلامی . ان شاالله طرح تاسيس خانه عفاف که تصويب شود خانه دار هم می شويد
اما من قبلا با کسانی که دوست داشتم می خوابيدم . پولدار . خوش پوش خوش لباس . جای خوب غذای خوب
زياده خواه بوديد خوب . کمی هم برادران مسلمان را ... همه اش تقصير اين پسره است و داستان هاش که تو را پرتوقع کرده . حالا هم من دارم می روم برای افطار . می گويم مميزچی بيايد دنبالتان . مهريه خوب می دهد . اسم شما را می گذارد توی ليست آدم مثبت ها . اسمتان از پرونده اون نويسنده معلوم الحال می آيد بيرون . ديگر زن خيابانی نيستيد . بد است ؟ برويد به جای اين حرف ها خدا را شکر کنيد که ماه مهر است وگرنه بايد اعدام می شديد خواهرم
اما
خداحافظ . می بينمت خوب ؟
بای
بای نه . ديگر اين قرتی بازی ها را نداريم . از فردا هم چادر همراهت باشد لازم می شود

۱ نظر:

ناشناس گفت...

baradar, kollan bahat kheili hal mikonam.