۱۷ مهر ۱۳۸۴

یک مرد و یک قایق
یک مرد و یک تفنگ و
یک مرد و یک ترانه که از روی لب ها پریده است
و رنگ پریده لب ها
و یک مرد و یک ستاره در آسمان
یک آسمان و یک مرد تنها
یک ابر بی باران
و باران
با مردی که از پنجره یک خانه ترانه می خواند
یک مرد
و یک مرد
و یک مرد که با استخوان های زن فلوت می زند
آااای نی لبک ِ آبی
چکاوک غمگین سایه ها
یک مرد از بوم نقاشی خودش را خط کشیده است

هیچ نظری موجود نیست: