۲۴ تیر ۱۳۸۴

کاش چخوف نمی گفت تفنگ نباید بیکار بماند در قصه

اين تفنگ به اهتمام چخوف
بی استفاده نخواهد ماند
لابه لای اين سطور
دارد اتفاق می افتد
تقسيم عادلانه ی بوی مردها
به چهارخانه های مساوی اما گم
شاعری پشت شعبه ای که رای داد
به گور پدرش خنديد
يکی نوشت
پوينده خوب نبود
چهارپا بهتر است
من به حذف کلمه از کلمه می ترسم
شاعران بسياری در انقلاب گرد هم آمده اند
تفنگ آماده ی شليک است
شهدای ِ بعد از اين . . . بشتابيد
تقسيم عادلانه ی گلوله در راه است

۱ نظر:

ناشناس گفت...

گر ما ز سر بريده مي ترسيديم..