۱ بهمن ۱۳۸۷

برای عادل فردوسی پور

نود درجه اگر
بچرخد اين سيب هم
و هی چرخ چرخ عباسی
خدا ما را از ياد برده است
و روی اين گربه ی جغرافی
هی دست به دست می دهندمان
تا لب ِ گور ِ بابای هرچه آدم منفی ِ نود درجه
که قائم نيست يعنی
نه به خود ، نه به خدايی که مثلا بايد باشد
همين حوالی و حدود
اصلا وقتی بهار غايب است
چه جای باران در فنجان قهوه مان
اگر که آسمان آبی نيست و
اين ديوار به درد نوشتن هيچ شعاری نمی خورد
اگر تمشک طعم هميشه را نمی دهد
نود درجه هم اگر نباشيم به جايی برنمی خورد
ما مردمان نسيانيم
نام ها و نشانه ها . . .
بادها را و گل و بوی عطر رازقی را حتی راحت از ياد می بريم

۲ نظر:

4040e گفت...

: )

ناشناس گفت...

Baba khosh be hale Adele Ferdosipor