۲۶ آذر ۱۳۸۴

سيب هم می تواند مثل طعم تو باشد
و گاه از هميشه ی تو , کرمش را
گرم ِ گرم ِ گرم
بلغزاند روی لب های ِ هرچه باداباد
و شيره بريزد
و ريز ريز بنشاند
گيسويش را در خواب های امردادماه
و تا کجای هرچه خواب
هی ريسه رود
ليسه بکشد
و هفتاد پادشاه داغ را
هی هی هی
تشنه تر تا چشمه های خيس ِ خيس ِ خيس
بهانه اين بود
پادشاه همه ی قصه های تو من بودم

۳ نظر:

Armin گفت...

هان
باید با دیگران هم خوابید
دیگران هم خوب می خوابند
و خوب برف های بهمن
می آید
و سرما بیدار هم
و کرسی را گرم می کند

ناشناس گفت...

ghashang bud are ....

ناشناس گفت...

Dear Shahram
It was delicious. Like your previous posts.

Good luck
Majid