۱۱ خرداد ۱۳۸۵


امروز نخستين نشست خانه طنز در اقدسيه و در محل بنياد هنرمندان و نويسندگان به همت دوست عزيزم " رضا رفيعِ ِ " دوست داشتنی برگزار شد
استادان محولاتی – خواجه نوری – منوچهر احترامی – مجردزاده کرمانی – کيمرث منشی زاده نازنين – ابولفضل زرويی نصرآباد که استاد من بوده در طنزنويسی – رويا صدر و . . . از کسانی بودند که دعوت رضاخان رفيع ( با ميرپنج اشتباه نشود ) را لبيک گفته بودند .
از جوان تر ها هم می توان به جلال سميعی و رضا طهماسبی ساکی و استاد احمد و . . . اشاره کرد .
( بنده هم مثل رضا فيض و عده ای ديگر خودم را چسبانده بودم به گروه جوانان )
کاری به مراسم و چگونگی و کيفيت انجام مراسم ندارم .
رضا ساکی عزيز ( که تازه با چهره اش آشنا شدم ) درست می گويد . به اين جمع عمران صلاحی دوست داشتنی و مجابی و مرادی کرمانی و اسماعيل امينی و ده , دوازده طنزنويس ديگر را هم اضافه کنيد . در نهايت می شود سرمايه طنز اين مملکت .
ما کم هستيم . خيلی کم . آن قدر کم که می خواستم پيشنهاد بدهم به جای اصراف در بيت المال و اشغال يک خانه , در اتاق کوچکی دور هم جمع شويم .

بگذريم .

اما اینکه چرا گل آقا و گل نسا نبودند ؟ من به جوابی نرسيدم . حتما ناگهان مشغله ای پيش آمده یا حرفی - حدیثی - که پیش می آيد بین هنرمندان
به هرحال از امشب دوباره با دست پر می آیم .فردا می خواهم با شما درباره مانا نیستانی و ابراهیم نبوی و داریوش کاردان صحبت کنم چون الان گیج خوابم و دارم لاطائلات می بافم
این حق را دارم که فردا شب نوشته های امشبم را اصلاح کنم .
سپاس

۱ نظر:

ناشناس گفت...

منتظرم