۲۴ مرداد ۱۳۸۵

همه ی سياستمداران ژوکوند شده اند
گل يا پوچ خوابی که ديده ام
دو خط موازی بود
تو
و " تو از زبان تو "
به هم نمی رسيم
آفتابگردان ها را خواب ديده ام
سرگردان
خورشيد از تاريخ هجری خورشيدی رفته است
کودکان زيادی روی تپه ها " جولان " داده اند
من اين سوی " جولان " ام
تو پشت خواب های من
فقط همين

۱ نظر:

ناشناس گفت...

همیشه پشت خواب ها یک چیز هایی وجود دارد
که تن آدم را می لرزاند
پشت خواب ها
او هست
من هستم
و دست هامان
پشت خواب ها
سرخ و سیاه و آبی وجود ندارد
پشت خواب ها
دلم کمانه می کند در بلندی دیوار آرزوهام
پشت خواب هام
پلک هام خیس نمی شود
حتی
برای رفتن تو
حتی وقت گفتن از تو
پشت خواب هام کبود است
اما درد ندارد انگار
بی حس است
بی خواب است
پشت خواب ها
...