۱۱ دی ۱۳۸۴

آلیس در سرزمین ِ ... خل ها


یازدهم دی ماه ۱۳۸۴ ساعت : ۵۸ , ۱۲ خبرگزاري انتخاب : پـــــسر ۶ ساله اى كه به هـــــــمراه دختر ۴ ساله اى در لباس عروس و داماد به همت بزرگترها در تالارى جشن نامزدى گرفته بودند، از بازى شاد و جديدشان احساس رضايت مى كنند.شايد بيش از آنكه دعوت شدگان به جشن نامزدى شوكه باشند، اين دو كودك حيرت زده هستند.پسرك در لباس دامادى از اينكه همه آمده اند و به او و هانيه كه لباس عروس پوشيده و كنارش روى يك صندلى نشسته، نگاه مى كنند، احساس لذت مى كند.او در عالم كودكانه اش از اين همه توجه، نقل و پول و شادى و خودرويى كه پدر برايش خريده، روحش به پرواز درآمده است و اين همه را مديون بودن هانيه ۴ ساله در لباس عروس در كنار خود مى داند. براى همين وقتى از او مى پرسم: هانيه را چقدر دوست دارى؟ بلافاصله تمام ۱۰ انگشت دستش را نشان مى دهد.پدر اميرحسين كه ۲۷ سال دارد، مى گويد: ۸ سال قبل وقتى به خانه پدرى ام در همدان رفتم، همسرم را اتفاقى ديدم و به او علاقه مند شدم. بعد از ازدواج خوشبخت بوديم تا اينكه اميرحسين متولد شد و من به بزرگترين آرزويم رسيدم. وقتى پسرم ۶ ساله شد، تصميم گرفتم برايش جشنى بگيرم كه با ديدن هانيه ناگهان به ذهنم رسيد آنها را نامزد كنيم و اين جشن را با شور بيشترى برگزار كنيم. همسرم و خانواده هانيه قبول كردند.وى افزود: وقتى كارت عروسى را براى ميهمانان فرستاديم، همه فكر مى كردند شوخى مى كنيم. ولى وقتى وارد تالار شدند، همه متعجب شده بودند و براى خوشبختى شان دعا مى كردند. وى گفت: اميرحسين و هانيه هر روز همديگر را مى بينند و بازى مى كنند و همديگر را دوست دارند و ما سعى مى كنيم تا وقتى كه به سن نوجوانى برسند، آنها را به عقد هم درآوريم.اين مرد گفت: اگر جوانان و خانواده ها در امر ازدواج سختگيرى نكنند، اين مشكل براى آنها حل مى شود.اميرحسين در حالى كه راضى به نظر مى رسد، مى گويد: اگر هانيه با من قهر كند، من فوراً با او آشتى مى كنم و از او مى خواهم كه با اسباب بازى هايمان بازى كنيم.وى مى گويد: من برنج را با ماست خيلى دوست دارم و فكر كنم هانيه بلد باشد تا اين غذا را درست كند

۵ نظر:

ناشناس گفت...

مي بينم که دير به دير به وبلاگت سر مي زني.با اين همه سوژه طنز تو بايد روزي سه مرتبه وبلاگت رو به روز بکني.فقط روزنامه شرق امروز رو بخون سرشار از طنزهاي نابه

ناشناس گفت...

واقا نمی دونم چی باید بگم...فکر میکنم انگیزه بایای امیرحسین مطرح کردن و شهرت بوده نه چیزه دیگه...منم به روزم با یادداشتی در مورد تئاتر

ناشناس گفت...

.وقت به خیر.

.سلام اقا شهرام

ناشناس گفت...

خب به هر حال گاهي پيش ميادديگه

ناشناس گفت...

خوبیش در اینه که حداقل تا وقتی پسره بالغ شه بیماری مقاربتی نمیگیرن وپول بیخود برای وسایل جلوگیری مصرف نمیکنن وتازه لابد بر خلاف بقیه بچه ها والدینشون کانال های ماهواره رو قفل نمیکنن